Monday, July 30, 2007

فال حافظ


دیشب برای پسرمان فال حافظ گرفتیم و چه شعری آمد، تا نظر شما چه باشد!!

ایدل گر از آن چاه زنخدان بدرآیی
هر جا که روی زود پشیمان بدرآیی
هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش
آدم صفت از روضه رضوان بدرآیی
شاید که به آبی فلکت دست نگیرد
گر تشنه لب از چشمه حیوان بدرآیی
جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح
باشد که چوخورشید درخشان بدرآیی
چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت
کز غنچه چو گل خرم وخندان بدرآیی
در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقتست که همچون مه تابان بدرآیی
بر رهگذرت بسته ام از دیده دوصد جوی
تا بو که تو چون سرو خرامان بدرآیی
حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مهرو
باز آید و از کلبه احزان بدرآیی

فوتبال و جام ملتهای آسیا

خب جام ملتهای آسیا هم با قهرمانی تیمی که حتی خوشبین ترین افراد هم فکر نمی کردند (عراق) به پایان رسید. برای من که تقریبا تمام بازی ها را تماشا کردم تیم عراق از روز اول با انگیزه ای مثال زدنی وارد میادین شد و تا روز آخر هم (بدون نوسان) ضمن حفظ آرایش تیمی و تاکتیکی اش و با دوندگی های بی امان بازیکنانش جام را برای ملت عراق هدیه برد و واقعا تیمی بود که برای ملتش بازی کرد.و اما تیم ایران: تیمی که به نظر من مثل همیشه بازی کرد، خوب در حد متوسط و چون مثل معدود دفعات تاریخ فوتبال ایران!! (البته از سال های میانی دهه ۸۰ که شخصا تماشاگر پروپاقرص فوتبال شدم) عالی بازی نکرد و خارج از تاکتیک تیمی، به تکنیک بازیکنانش و شانس های فوتبالی اش روی آورد و مهمتر از همه چیز تیمی عاری از انگیزه برای رسیدن به اهدافش بود. و این ها معمولا مشکلات همه تیم های فوتبال ایران اعم از ملی یا باشگاهی است که همواره در میانه بازی ها به آخر خط می رسند. مسأله دیگر انتظار بالایی است که معمولا از تیم های فوتبال ایرانی وجود دارد و هیچکس در حد آسیا به کمتر از قهرمانی رضایت نمی دهد و همچنان ایران را بهترین تیم آسیا می دانند در حالیکه وضعیت امکانات، عدم مدیریت صحیح ، عدم برخورداری از دانش و علم روز دنیا ، عدم آگاهی از مسائلی چون تغذیه صحیح، روانشناسی بازیکنان و ... همچنان جزو مواردی است که یا به آنها اصولا بها داده نشده و یا خیلی سطحی و گذرا بوده است. و البته یادمان نرود که جدای از تمام این ها، داشتن انگیزه بالا و عمل کردن به فعل خواستن توانستن است (همانند عراقی ها) نصف راه پیروزی ست.

Friday, July 13, 2007

موزه شکوه تمدن پارس

دیروز فرصتی پیش آمد تا از موزه "شکوه پرشیا" و یا "شکوه تمدن پارس" دیدن کنیم. این موزه متشکل از 201 قطعه از جواهرات و آثار باستانی ایران می باشد که از آگوست سال گذشته در شهرهای مختلف ژاپن برگزار شده و همینک اساکا پس از توکیو، ناگویا، ساپورو و فوکواکا آخرین شهر ژاپنی است که پذیرای تاریخ و فرهنگ کهن ایرانی برای مدت دو ماه شده است. کلیه قطعات موزه از پنج موزه ملی ایران، موزه تخت جمشید، موزه شیشه و سرامیک، موزه تبریز و موزه رضا عباسی به ژاپن آورده شده و دربرگیرنده تاریخی از هفت هزار سال پیش تا هراز و پانصد سال پیش می باشد. شخصا برای من که قبلا غیر از موزه تخت جمشید و موزه تبریز بقیه و بخصوص موزه ملی ایران را ندیده بودم فرصت غنیمتی بود که با تاریخ ایران باستان بیشتر آشنا شوم. (البته بایستی اضافه کنم که آنچه در این موزه در معرض نمایش قرار داده شده به هیچ وجه قابل مقایسه با بخش های ایران در دو موزه لوور در پاریس و موزه بریتیش در لندن نمی باشد. بطوریکه در موزه لوور، ایران با هفت سالن بزرگ بیشترین مساحت را در میان تمام کشورهای دنیا به خود اختصاص داده است ) به هر حال بازدید از این موزه و تماشای ظروف زیبای منقش به تصویرهای باستانی در روی آنها وتصور اینکه مثلا در هفت هزار سال پیش چگونه توانسته اند به این حد از خلاقیت و ابتکار دست یابند از لحظاتی است که اندیشه انسان را به آن دور دست های دور پرواز می دهد و البته همراه با افسوسی است از وضعیت امروزی ایران و بی مهری که بر میراث فرهنگ و تاریخ و هنر ایران زمین می گذرد.